محل تبلیغات شما
خونه داره جمع میشه،تا یه ماه دیگه همه چی تموم میشه
یه زندگی،میره تو یه کانتیتر،درش قفل میشه و تموم.
انقد حتی تصویرش تراژیک و غم گذازه که میشه ازش یه فیلم ساخت،یا یه کتاب نوشت.

کاش میشد بدونم از فردا،
عکس لبخند کی تو این قابه
کی تو آینه م موهاشو میبافه
کی رو تخت من و تو میخوابه.؟


هیچ زمانی فکر نمیکردم این بلا سر من بیاد
هیچ وقت فکر نمیکردم با پوست و خون و جونم اینو درک کنم.این حس رو،این فریاد های بی صدا رو،این آهنگ،این ترانه رو

من واسه بند بند این خونه،واسه هرچی که توشه جنگیدم!

مسخره شاید باشه اما همه چی ما از همین خونه شروع شد،
اولین خنده هامون
اولین گریه هامون
دعواهامون
کار کردنامون
صبحونه،شام و نهار خوردنامون
شب کنار هم خوابیدنامون
صبح کنار هم بیدار شدنامون
.
.
حالا باید با همش خداحافظی کنم
و
با یه گلوی پر از بغض بخندم و کارتن ببندم و مث همیشه بگم میگذره
بخندم و به روی خودم نیارم که دارم خفه میشم
بخندم و نگم ناراحتم  
بخندم و بخندم و باز بخندم

بخندم چون اگه یه لحظه بفهمه ناراحتم چیکار کنم؟
اگه ناراحت شه و ببینه من پشیمونم چیکار کنم؟
اینا که میگم فداکاری نیست برعکس خودخواهی محضه!

مدام با خودم میگم بذار همه چی خراب شه که از اول درستشو بسازیم
وقتی میگه ناراحته میگم بیخیال،اینا رو میدیم و بهترشو بدست میاریم
حس مادری رو دارم که بچشو برای بستنی نخوردن در حین سرماخوردگی باید گول بزنه،هزار جور قصه ببافه اما خودش وقتی بچه ش حواسش نیست تند و تند بستنی بخوره.داستان من که میخندم و میگم غصه نخور ولی میرم تو دستشویی و گوله گوله اشک میریزم. هـــــــــــی

"حال اون آدمی رو دارم که.زندگیشو تو کوچه میریزن"







فردا میان و مبلها رو هم میبرن


پِی اسم تو میگردم،تهِ یک فنجون خالی!

هرسال میگیم دریغ از پارسال

کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری...

رو ,تو ,یه ,بخندم ,میگم ,چی ,همه چی ,کنار هم ,دارم که ,فکر نمیکردم ,بخندم و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

teselyri وبلاگ شخصی من آرزو بلاگ | وبلاگ آرزو | ساخت وبلاگ | قالب وبلاگ | ابزار وبلاگ غـــــروب عــشــق.. تشریفات عروسی در برگزاری یک مراسم خوب چه اهمیتی دارد؟ ratumeattua unacranve saisummeper مرکز نیکوکاری مسجد قائم آل محمد (عج) وبلاگ من